تگزاس!

مجموعه: کتاب های خیلی ساده / کتاب: دیوی کراکت / فصل 5

کتاب های خیلی ساده

179 کتاب | 986 فصل

تگزاس!

توضیح مختصر

خانواده‌ی کراکت به تگزاس میرن.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل پنجم

تگزاس!

در ۱۸۳۵ خانواده‌ی کراکت تنسی رو ترک کردن. همه‌ی وسایلشون رو در یک واگن سرپوشیده گذاشتن و چند روز سفر کردن. بالاخره به تگزاس رسیدن.

اون موقع، تگزاس متعلق به مکزیکو بود. اول، دولت مکزیک از مهاجران آمریکایی خوشحال بود. زمین‌ها رو کشت می‌کردن.

مهاجران زیادی رفتن تگزاس چون زمین خیلی ارزون بود. یک مهاجر با پول کم، زمین زیادی می‌خرید. آمریکایی‌های بیشتر و بیشتری رفتن تگزاس. حدود ۲۰۰۰۰ مهاجر آمریکایی در تگزاس شرقی بود. فقط ۵۰۰۰ مکزیکی بود! دولت مکزیکی از این خوشش نیومد. آمریکایی زیاد بود!

مکزیک تصمیم گرفت مرزهاش رو ببنده. مهاجران آمریکایی خیلی عصبانی شدن.

در ۱۸۳۴ ژنرال مکزیکی سانت آنا دیکتاتور مکزیک شد. مرد ظالمی بود. سربازانش رو به مررز مکزیک فرستاد. نمی‌خواست مهاجران آمریکایی وارد مکزیک بشن.

در ۱۸۳۴ بیش از ۳۰ هزار آمریکایی در تگزاس زندگی می‌کردن. می‌خواستن تگزاس یک ایالت مستقل آمریکایی باشه! نمی‌خواستن تحت فرمان دیکتاتور ظالم مکزیکی زندگی کنن.

دیوی و خانواده‌اش حالا در تگزاس زندگی می‌کردن. تو خونه‌ی جدیدشون خوشحال بودن. اونها هم استقلال تگزاس رو می‌خواستن.

روزی دیوی شنید مکزیکی‌ها می‌خوان به فورت آلامو حمله کنن. آلامو یه کلیسای اسپانیایی بود و قلعه‌ی نزدیک سان آنتانیو در تگزاس غربی. سربازهای تگزاسی و آمریکایی در قلعه‌ی آلامو بودن. همچنین زن و بچه هم در قلعه بود. حال و هوای جنگ بود! دیوی می‌دونست باید برای استقلال تگزاس بجنگه.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER FIVE

Texas!

In 1835 the Crockett family left Tennessee. They put all their things in a big covered wagon and they travelled for many days. They finally arrived in Texas.

At that time, Texas belonged to Mexico. At first, the Mexican Government was happy with the American settlers. They cultivated the land.

Many settlers went to Texas because land was very cheap. With a little money, a settler bought a lot of land. More and more Americans went to Texas. There were about 20,000 American settlers in eastern Texas. There were only 5,000 Mexicans! The Mexican Government did not like this. There were too many Americans!

Mexico decided to close its borders. The American settlers were very angry.

In 1834, the Mexican General Santa Anna became the dictator of Mexico. He was a cruel man. He sent his soldiers to the Mexican border. He did not want American settlers to enter Mexico.

By 1834, there were more than 30,000 Americans living in Texas. They wanted Texas to be an independent American state! They did not want to live under a cruel Mexican dictator.

Davy and his family now lived in Texas. They were happy in their new home. They wanted the independence of Texas, too.

One day Davy heard that the Mexicans wanted to attack Fort Alamo. The Alamo was a Spanish church and fort near San Antonio, in western Texas. There were Texans and American soldiers at Fort Alamo. There were also women and children at the fort. War was in the air! Davy knew he must fight for the independence of Texas.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.