زمان تعطیلات

مجموعه: کتاب های خیلی ساده / کتاب: من را در استامبول ملاقات کن / فصل 14

کتاب های خیلی ساده

179 کتاب | 986 فصل

زمان تعطیلات

توضیح مختصر

تام و آنجلا به هم میرسن.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل چهاردهم

زمان تعطیلات

اون شب، تام، کمال و آنجلا استراحت می‌کردن. در آپارتمان آقای پنینگتون در ساختمان کنسولگری نشسته بودن. دیوید پنینگتون داشت تعریف می‌کرد که چه اتفاقی افتاده.

توضیح داد: “جولی در کنسولگری به دیدنم اومد. از مکالمه‌اش با تام بهم گفت. بعد من قانع شدم که داستان تام حقیقت داره. دوباره با پلیس ترکیه ارتباط برقرار کردم. بعد از اون سعی کردم با تو ارتباط برقرار کنم، تام ولی از هتل رفته بودی. فکر کردیم برگشتی انگلیس.”

تام لبخند زد “نه.” به آنجلا نگاه کرد. “یه کار ضروری اینجا در استانبول داشتم.”

همگی خندیدن.

“تو ویلا باهات چطور رفتار می‌کردن؟” تام پرسید:

آنجلا جواب داد: “باهام خیلی خوب رفتار می‌کردن. وقتی بیماری ویروسی که داشتم وخیم شد، بردنم پیش دکتر. ولی روز دوشنبه که می‌رسیدی استانبول خیلی نگران بودم. دینیا میدونست تو میایی برای اینکه قبلاً بهش گفته بودم

و میدونستم یه نفر رو میفرسته تعقیبت کنه. برای همین خیلی نگران بودم.”

تام گفت: “وقتی بردنت پیش دکتر یه اشتباه بزرگ کردن. اگه تو رو از اتوبوس ندیده بودم … “

آنجلا گفت: “حتی بهش فکر هم نکن.”

“تصادف ماشین چی؟

کمال گفت:

چطور ترتیب اونو دادن؟ به این فکر می‌کنم که جسد کی تو اون ماشین سوخته.”

وقتی به این موضوع فکر میکردن، سکوت شد. پنینگتون بالاخره گفت: “پلیس باید بفهمه.”

تام گفت: “نقشه‌ی دینیا نقشه‌ی خیلی هوشمندانه‌ای بود. خیلی هوشمندانه.”

پنینگتون موافقت کرد “بله. یه قاچاقچی مواد مخدر مثل دینیا میتونه میلیون‌ها پوند پول در بیاره.”

آنجلا گفت: “خوب، حالا دیگه تموم شده.” به طرف تام برگشت. “نامه‌ای که برات نوشته بودم رو یادت میاد، تام؟ بهت گفته بودم زندگی اینجا در استانبول خیلی جالبه. حق داشتم، مگه نه؟”

همگی خندیدن.

تام گفت: “بله، برای من زیادی جالب بود! میدونی بعد از همه‌ی اینا چی می‌خوام؟”

“چی؟”

“یه تعطیلات واقعاً کسل‌کننده و غیر جالب در استانبول.”

متن انگلیسی فصل

CHAPTER FOURTEEN

Time for a Holiday

Later that night, Tom, Kemal and Angela were relaxing. They were sitting in Mr Pennington’s flat in the Consulate building.

David Pennington was telling them what had happened.

‘Julie came to see me here at the Consulate,’ he explained. ‘She told me about her conversation with Tom.

Then I was convinced that Tom’s story was true. I contacted the Turkish police again. After that I tried to contact you, Tom, but you had left your hotel. We thought you’d gone back to England.’

‘No,’ smiled Tom. He looked at Angela. ‘I had some urgent business here in Istanbul.’

They all laughed.

‘How did they treat you in the villa?’ asked Tom.

‘They treated me very well,’ replied Angela. ‘When my virus was very bad, they took me to the doctor. But I was terribly worried on the Monday you were arriving in Istanbul.

Diinya knew you were coming because I had told him earlier. And I knew he was going to send someone to follow you.

I was terribly worried.’

‘They made a big mistake when they took you to the doctor,’ said Tom. ‘If I had not seen you from the bus.’

‘Don’t,’ said Angela, ‘don’t even think about it.’

‘What about the car accident?’ said Kemal. ‘How did they arrange that? I wonder whose body was in the burnt out car?’

There was silence while they thought about that. ‘The police will have to find that out,’ said Pennington finally.

‘It was a very clever plan of Diinya’s,’ said Tom. ‘Very clever.’

‘Yes,’ agreed Pennington. ‘And drug-smugglers like Diinya can make millions of pounds.’

‘Well - it’s over now,’ said Angela. She turned to Tom. ‘Do you remember the letter I wrote to you Tom?

I said that life here in Istanbul is very interesting. I was right, wasn’t I?’

They all laughed.

‘Yes,’ said Tom, ‘a little bit too interesting for me! After all this, do you know what I want?’

‘What?’

‘I want a really dull, uninteresting holiday in Istanbul!’

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.