مقدمه‌ای بر کتاب.

باشگاهی برای افرادی که در انجام کارها بد هستند تأسیس کردم.

تیتو هرگز پرشش را درست و کامل انجام نداده.

بدترین مرد لاستیکی.

یک گاو از سقف وارد کارخانه میشود.

رایانه‌ای که حقوق پرداختی را طبق سلیقه خودش پرداخت می‌کرد.

معاینه‌ی یک گاو.

صندوق پست نه متر بالاتر از سطح زمین.

موزه‌ای در مورد یک سکه اشتباه کرده.

سفر با بالون بدون سبد.

آتشی که همه جا پخش شد.

مادری از پسرش در مقابل حیوان آدم‌خوار دفاع کرد.

زنده شدن پس از مرگ.

سارقان برای دزدی به جایی که فکر میکردند اداره پست است میروند.

دزدانی که لای در گیر افتادند.

مردی که نتوانست باجگیری کند.

دزدی که در کارش موفق نشد.

دزدی که هنگام دزدی ضرر کرد.

سارقان برای فرار دچار مشکل شدند.

مردی که نتوانست دزد مغازه‌اش را بگیرد.

سگ‌های بی‌خاصیت پلیس.

مردی که بسته‌ای را به بانک برد که نباید میبرد.

جلادانی که نتوانستند کارشان را به درستی انجام دهند.

مردی که نمی‌توانست ماهیگیری کنند.

تیمی که در بازی فوتبال با گل‌های زیاد شکست خورد.

کم‌جمعیت‌ترین بازی فوتبال.

خواننده‌ای که با نفر آخر شدن در شوی تلویزیونی مشهور شد.

نقاشی که خیلی مشهور شد.

یک نقاشی که به شکل برعکس آویزان بود.

سلاحی که مسیر حرکتش تغییر کرد.

سلاحی که آنقدر مخفی ماند که سربازان نتوانستند از آن استفاده کنند.

اسلحه‌ای که بررسی آن زیاد طول کشید.

استفاده از سگ‌ها به عنوان سلاح.

دو مرد که در جنگ تن به تن نتوانستند همدیگر را بکشند.

مردی که کارش را ترک کرد.

برنامه‌های توطئه علیه دولت با شکست مواجه شد.

مردی که زنان درشت هیکل را دوست داشت.

عشاقی که پشت ماشین گیر افتادند.

مردی که در دزدیدن دوست دخترش موفق نشد.

مردی که موفق نشد با معشوقه‌اش ازدواج کند.